محمدماهانمحمدماهان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات نی نی ما محمد ماهان

محمد ماه ماهانم بالاخره شش ماهه شد

محمدم نمی دونم وقتی این مطلب رو می خونی چند سالته ولی تو این لحظه که برات می نویسم تو دقیقا امشب 6 ماهه شدی و برای اولین بار تونستی روروک رو خودت حرکت بدی و به سمت من بیای محمدم نمی دونی چقدر مادر بودن قشنگه و لذت بخشه محمدم ممنونم که حس زیبای مادر بودن رو به من هدیه دادی محمدم تمام سختی ها و نا ملایمات زندگی وقتی تو تو آغوشم آروم خوابیدی قابل تحمله محمد ماهانم نمی تونم الان جلوی اشک هام رو بگیرم ولی نمی دونی چقدر عاشقتم مخصوصا وقتی که لبهای نازت رو جمع می کنی تو این چند ماه تو شدی هم نفسم عشقم همه زندگی مامانی چند روزه که وقتی تو رو تو بغلم می گیرم شروع می کنی برام به زبون خودت حرف زدن کلی با هم به زبون خودت حرف می زنیم اد...
25 بهمن 1392

محمدماهم پنج ماهگیت مبارک

محمدم امروز 21 دیماه 92 در این لحظه که برایت می نویسم تو روروک داری بازی می کنی عزیزم امشب تولد بابا عادل جون هم هست یه چند وقتی به خاطر امتحانام نتونستم وبلاگت رو آپدیت کنم دیروز با بابا عادل رفتیم برج میلاد اجازه نمی دادن که تو رو بالا ببریم ولی گفتن اگر انگشتش رو بمکه میشه بالا بره ما هم همین کلک رو زدیم و خوشبختانه حالت اصلا بد نشد کلی هم ذوق کردی تو موزه ها هم کلی عکس ازت گرفتیم اینم از عکس های پنج ماهگیت پسر ماهم           ...
21 دی 1392

محمد ماهان جونی 2 ماهه

پسر عزیزم امروز که این مطلب رو برات می نویسم دقیقا ٧٥ روز از زندگی قشنگت می گذره . نازنینم تو تو این ٧٥ روز به زندگی من و بابا عادل شادی دادی.با داشتن شما دو تا مرد عزیزم احساس  می کنم خوشبخت ترین زن دنیا هستم . ...
25 آبان 1392

سیسمونی محمد ماهان

عزیزم اینم عکسای سیسمونی قشنگت مبارکت باشه پسر گلم کمد و ویترین پسرم تخت و پتوی پسرم دستگاه پیجر استریل مایعات و چراغ خواب کالاسکه و روروک وصندلی غذاو کریر تخت پارک محمد ماهان   سرویس قابلمه مسی سیسمونی خودم     ...
14 مرداد 1392

محمد ماهان دو هفته تا تولد

سلام پسر گلم امروز 13 مرداد 92 بود و من با بابا عادل جون رفتیم پیش خانم دکتر باوریان عزیزم حالت خیلی خوب بود ماشالله 3 کیلو شدی من  حسابی   تو این سه  هفته بستنی خوردم تا تو وزن گرفتی نینی نازم ان شاالله 25 مرداد می یای تو بغل مامانی راستی امروز اولین نوار قلبت رو خانم دکتر گرفت قربون قلب نازت بشم امیدوارم بیشتر از 120 سال خوب و سالم برات بتپه عزیز دل مامان راستی بابا عادل خیلی برات ذوق داره خیلی مواظب ماست امروز من و رسوند رودهن خودش دوباره برگشت سر کار دستش درد نکنه می خواست مامانی رانندگی نکنه تا خطری خدای نکرده تو رو تهدید نکنه عزیزم می بوسمت 12 روز دیگه تو آغوشمی می بوسمت   ...
14 مرداد 1392

اولین ماه رمضون محمد ماهان

سلام بابایی   امروز اولین جمعه ماه رمضونه مثل هرسال من روزم  این ماه مبارک همیشه برام پر برکت و پر رمز و راز بوده از وقتی که روزه میگیرم توی این ماه همیشه اتفاقات قشنگی برام افتاده مثل ماشین خریدینم مغازه خریدنم خواستگاری از مامانت جشن عروسیمون وحالا که خدا تو رو به ما داده ،عید فطر امسال رو خیلی دوست دارم چون تو با اولین گریه هات که بهترین موسیقی دنیاست پا به  هستی میذاری ،احساس می کنم نفسم بسته به جونت شنیدم موهاتم دراومده قربون موهای فرفریت بشم ما اتاقت رو با سختی و عشق چیدیم پسرم همه چی آرومه ، منتظر لحظه ای هستم که  با دستای بزرگم تن معصومت و لمس کنم تو چشات نگاه کنم و اشک بریزم ، خدا رو شکر بگم زانو بزنم دعا ...
21 تير 1392