محمد ماه ماهانم بالاخره شش ماهه شد
محمدم نمی دونم وقتی این مطلب رو می خونی چند سالته ولی تو این لحظه که برات می نویسم تو دقیقا امشب 6 ماهه شدی و برای اولین بار تونستی روروک رو خودت حرکت بدی و به سمت من بیای
محمدم نمی دونی چقدر مادر بودن قشنگه و لذت بخشه
محمدم ممنونم که حس زیبای مادر بودن رو به من هدیه دادی
محمدم تمام سختی ها و نا ملایمات زندگی وقتی تو تو آغوشم آروم خوابیدی قابل تحمله
محمد ماهانم نمی تونم الان جلوی اشک هام رو بگیرم ولی نمی دونی چقدر عاشقتم مخصوصا وقتی که لبهای نازت رو جمع می کنی تو این چند ماه تو شدی هم نفسم عشقم همه زندگی مامانی
چند روزه که وقتی تو رو تو بغلم می گیرم شروع می کنی برام به زبون خودت حرف زدن کلی با هم به زبون خودت حرف می زنیم اد بد دد اغون با غون داغون ......
راستی سه شنبه 22 بهمن هم رفتیم آتلیه و عکسات رو گرفتیم خیلی قشنگ شده بودن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی