خوش اومدی داداشی
سلام به پسر عزیزم
سلام به تو دلبندم
پسرخوبم این اولین پست این وبلاگ هست که برای تو می نویسم.
دلبندم جگر گوشه من هفت ماهه که کنج دل من برای خودت خونه ساختی وآروم و معصومانه به زندگیت ادامه میدی .خیلی وقتها دلم برات می سوزه که اینقدر مظلومی تا وقتی در دلم شروع به حرکت کردی هنوز برام باورش سخت بود که تو داری می یای که جمع عاشقونه خانواده ما رو رونق بدی و عاشقونه تر کنی و برای محمدماهان پشت و پناه باشی.خیلی از اومدنت خوشحالیم و بی صبرانه منتظر روز میلادت هستیم.محمدماهان مدام می یاد و تو رو نوازش میکنه و بهت سلام میده میگه سلام داداشی .داداشی خوبی .راستی قراره روز میلادت یه ماشین بزرگ شارژی هم براش کادو بیاری که اونو بیشتر مشتاق تو کرده ،ناگفته نمونه از همین الان خرابکاری می کنه میگه کال داداشی بوده.ما برات دو هفته قبل رفتیم خیابان بهار و کلی لباسای قشنگ خریدیم.مدام من و محمد ماهان میریم سر ساک شما و لباسا رو با عشق نگاه می کنیم.
چقدر خوشبختم که شماها رودارم
ایشالله اوایل اردیبهشت تقریبا روز معلم خانم دکتر باوریان تو بیمارستان نیکان تو رو در آغوش من میذاره.